قصه درمانی چگونه بسیاری از مشکلات کودکان را حل می کند و باید چه کنیم، چگونه برای آنها قصه بخوانیم؟ داستان سرایی آنقدر با خاطرات دوران کودکی ما عجین شده است که حتما در بزرگسالی هم از آن یاد و استفاده می کنید. ما در دوران کودکی عاشق این بودیم که مادر یا پدرمان برایمان داستانی را تعریف کنند و ما خودمان را جای آن شخصیت خیالی بگذاریم. حال ما دیگر بزرگ شدیم و باید این روند را برای فرزندانمان در پیش بگیریم.
در قصه درمانی، کودک با دنیای متفاوتی از حیوانات، انسان ها و طبیعت آشنا خواهد شد و حتی با توجه به نحوه ی داستان گفتن در قصه درمانی، کودک می تواند از هرآنچه که در عالم واقع دچار ترس و وحشت او می شود، با داستان سرایی برای خود حل کند و یا نه برعکس گاهی برخی از داستان ها ترس و اضطراب شدیدی را بر کودک غالب می کند اما برای این که بتوانیم با قصه درمانی بسیاری از مشکلات فرزندانمان را حل کنیم، چه باید بکنیم، چطور برای آنها قصه بخوانیم؟
اولین نکته مهم در قصه درمانی است که کودک از سنین ۲ سالگی به بعد قادر به درک داستان هستند لیکن در هر سنی موضوع داستان و مدت زمان تعریف کردن داستان در قصه درمانی متفاوت است. درست نیست که تمامی کتابهای کودک جنبه خیال داشته باشند و موجب میشود از جنبههای واقعی زندگی دور شود. در داستان های خیال انگیز هم باید یک سری نکات اخلاقی گنجانده شود نه اینکه داستان در کل بر پایه وهم و تخیالات باشد.
قصه درمانی در کودکان دو ساله که میتوانند داستانها را گوش کنند ولی مدت زمان خواندن داستان برای آنها باید کوتاه باشد زیرا در این سن کودک به درکی نرسیده است تا داستان طولانی را درک و تحمل کند. قصه درمانی برای کودکان دوساله بهتر است از داستانهای کوتاه، واقعی و مختصر استفاده شود که در مورد زندگی روزمره خود کودک است. با افزایش سن حدود سه سالگی کودک میتوان داستان را کمی طولانی تر کرد ولی بازهم باید براساس زندگی واقعی کودک باشد تا او بتواند آن شرایط را در زندگی عادی ببیند و در قصه درمانی کودکان سه ساله نیز از بازگوکردن داستانهای خیالی و رویاگونه باید پرهیز شود.
کم کم از سه سالگی به بعد یعنی حدود سنین ۴ تا ۶ سالگی به دلیل اینکه خیال پردازی در کودک آغاز میشود و کودکان خیال پرداز میشوند میتوان از داستانهایی که در آن این موضوعات وجود دارد و با زندگی روزمره متفاوت است استفاده کرد بطور مثال داستانهایی که در آن حیوانات صحبت میکنند و یا در زندگی روزمره قابل مشاهده نیستند. در قصه درمانی تقریبا روال داستان گویی به این صورت است و با افزایش سن میتوان مدت زمان داستان گویی را بیشتر کرد.
فهرست مطالب
قصه درمانی و بازی درمانی
انتخاب قصه حتما باید با احتیاط و مشورت با روانشناس انجام شود، مثلا در بسیاری از موارد بهتر است قبل از قصه درمانی، ابتدا بازی انجام شود تا هیجان کودک بیشتر تخلیه شود. در واقع بازی درمانی انواع مختلفی دارد که نوع بازی درمانی کودکان کاملا باعث تخلیه هیجانی آنها میشود. پس بهتر است والدین در این خصوص آموزش ببینند تا بتوانند بیشتر به فرزندانشان کمک کنند.
اما باید توجه داشته باشیم که خود مادر هم باید اختلال بالینی خاصی نداشته باشد، مثلا والدی که بیش از حد کمالگراست، هنگام تعریف کردن قصه هم، خواه ناخواه، میخواهد کودک را وادار به خوب بودن یا موفق بودن بکند و بنابراین بیشتر تمرکز او نیز بر شخصیت مثبت و موفق قصه خواهد بود؛ پس والدین ابتدا باید آموزش لازم را برای چگونه تعریف کردن قصه ببینند تا بتواند به کودک اجازه دهند تا بنابه خواست و علاقه خودش، با شخصیتی که میخواهد، ارتباط لازم را برقرار کند؛ یعنی والدین نباید هنگام قصه گویی هیچگونه مداخلهای برای بیان خواستههای خودشان داشته باشند.
حتی در بازی درمانی هم مادر نباید مشکل خاصی داشته باشد. مثلا مادران وسواسی هنگام بازی بچهها، مدام به فکر مرتب کردن اتاق او هستند و دوست ندارند اتاق کودک، حتی برای چند ساعت، شلوغ باقی بماند. در نهایت قصه درمانی برای کودکی که مشکل خاصی دارد نیز به والدین توصیه نمیشود، زیرا این کار حتما باید تحت نظر متخصص انجام شود.
چگونه قصه بگوییم
در قصه درمانی، ما داستان را بهطور کلی میخوانیم و اجازه میدهیم خود کودک با جزییات بقیه آن را بگوید. مثلا اگر داستان در مورد دختری است که دوست ندارد به مدرسه برود، میتوانیم از خود او بخواهیم که در مورد آن دختر با جزییات کامل برای ما توضیح دهد. مثلا در قصه درمانی از کودک در مورد اینکه چه نوع پوششی را انتخاب میکند، لباسش چه رنگی است و چه چیزهایی دوست دارد، سوال کنیم یا با جزییات از او بپرسیم: (راستی به نظر تو مدرسه این دختر چه شکلیه؟ حیاطش بزرگه یا کوچیک. حالا بگو به نظر تو چرا دختره دوست نداره بره مدرسه ؟ و …)
با توجه به شخصیت کودک، او پاسخهای متفاوتی به ما میدهد؛ مثلا کودکی که عصبی و پرخاشگر است، یک پاسخ میدهد و کودکی که مضطرب و نگران است، پاسخ به شکلی دیگر و بچههای هیجانی یا ترسو نیز به گونهای دیگر به ما پاسخ خواهند داد. درواقع در داستانهایی که برای قصه درمانی انتخاب میشوند، جزییات کمتری وجود دارد تا جای بیشتری برای حضور کودکان هم وجود داشته باشد. میتوان گفت هر ذهن آگاهی با خلاقیت و دریافت کمی اطلاعات میتواند رفتار درست و منحصربهفردی با فرزند خود داشته باشد. یکی از این موارد هم میتواند خواندن قصه یا انجام بازی با کودک باشد.
قصه درمانی برای ترس
در مواردی والدین داستانهایی را تعریف میکنند که جنبههای ترسناک دارند این کار کاملا خلاف قوانین قصه درمانی است و خصوصا در زمان شب داستانهایی که ذرهای به مقوله وحشت مرتبط هستند نباید برای کودک بازگو شوند. زیرا طبق اصول قصه درمانی کودکان بیشتر از بزرگسالان در داستان غرق میشوند و در روحیه آنها تاثیر نامطلوب به جای خواهد گذاشت. خواندن کتاب، ما را از هوش و ذکاوت بیشتری برخوردار می کند. هنگامی که فرزندان، داستان هایی را که ما می خوانیم، می شنوند، آنها به عنوان مثال، قواعد و دستور زیان و واژگان را فرا می گیرند.
این تاثیر همانند تاثیری است که کودکان از تماشای یک کارتن و فیلم دریافت می کنند. اگرچه در سنین پیش دبستانی کودکان قدرت تخیل دارند و خیال پردازی میکنند. از این رو گاهی اوقات خواندن کتابهای خیال گونه منعی ندارد. اما طبق اصول قصه درمانی درست نیست که تمامی کتابهای کودک جنبه خیال داشته باشند و موجب میشود از جنبههای واقعی زندگی دور شود. همچنین قصه درمانی بیان می کند که در داستان های خیال انگیز هم باید یک سری نکات اخلاقی گنجانده شود نه اینکه داستان در کل برپایه و هم و خیالات باشد.
فواید خواندن داستان برای کودکان
افزایش قدرت تخیل کودک با قصه درمانی
قصه درمانی با خوتدن کتاب برای کودک هنگام خواب در شب، قدرت تخیل او را افزایش می دهد. کودکان باید قدرت تخیل سالمی داشته باشند، زیرا فکر و ذهنشان را به فعالیت واداشته و به آنها می آموزد تا به نحوی سریع و موثر بیاندیشند. آنها به واسطه قدرت تخیل و شگفت انگیز خود، در آینده قادر به یافتن راه حل های سودمند و موثری خواهندبود. توانایی مجسم نمودن شخصیت ها، مکان ها و موقعیت ها و رویدادهای غیرواقعی و خیالی، زندگی ما را رنگین تر و شادتر می سازد، به همین دلیل، شما باید این مهارت را به فرزند خود از طریق قصه درمانی نیز بیاموزید.
اصلاح و تکمیل زبان در کودک در قصه درمانی
خواندن داستان برای فرزندانمان، باعث اصلاح و تکمیل زبان آنها می شود. درواقع، ما بطور همزمان در قصه درمانی، هم برای آنها داستان می خوانیم و هم به آنها آموزش می دهیم، زیرا آنها اکثر کلماتی را که شما هنگام قصه درمانی بیان میکنید، بلافاصله پس از شنیدن شان بکار می برند. گوش دادن به داستان های بسیار زیاد، به فرزندان کمک می کند تا افکار و عقایدشان را بهتر بیان کنند.
خواندن داستان برای فرزندان، آنها را باهوش تر می کند
خواندن کتاب، ما را از هوش و ذکاوت بیشتری برخوردار می کند. هنگامی که فرزندان، داستان هایی را که ما می خوانیم، می شنوند، آنها به عنوان مثال، قواعد و دستور زیان و واژگان را فرا می گیرند. و به دلیل آن که فرزندان، معلومات بسیار زیادی از داستان خواندن های شما کسب کرده اند، در مدرسه، فردی موفق خواهندبود. علاوه بر آن، هر داستان، جنبه اخلاقی خود را دارد و آنچه را که خوب یا بد است، بیان می کند.
بطور خلاصه می توان گفت قصه درمانی آن درک اصلی و اولیه از اجتماع، اعمال و رفتار مناسب و بطور کلی، زندگی را نشان می دهد. این دلایل، دیگر هیچ گونه احتمالی را برای شک و تردید در خواندن یا نخواندن داستان برای فرزندان خردسال هنگام خواب در شب، باقی نمی گذارد. مهم نیست که شما چقدر خسته هستید، چند دقیقه ای را برای خواندن حداقل یک داستان کوچک برای کودک خود پیدا کنید. من به شما قول می دهم که آنها در آینده، از شما تشکر و قدردانی خواهند نمود.
امیدواریم که اطلاعات مفیدی را به شما کاربران گرامی ارایه کرده باشیم. لطفا نظرات، پیشنهادات و انتقاداتتون رو در بخش دیدگاه های سایت، با ما و سایر کاربران به اشتراک بگذارید. در وبسایت مهدی خلیلی بهترین مطالب آموزشی روانشناسی قرار داده خواهد شد. امیدواریم از این مطالب آموزشی روانشناسی استفاده لازم را ببرید. مقاله اعتماد به نغس کودکان هم بسیار خواندنی است. پیشنهاد می شود این مقاله را نیز مطالعه نمایید.
پیج اینستاگرام مهدی خلیلی
آموزنده و جالب👌🏻👌🏻
من برای بوه هام خیلی غصه میگفتم و کتاب میخوندم، بچه ی اولم با علاقه گوش میداد، خودش داستان را حفظ میکرد، کتاب را ورق میزد و تعریف میکرد، بهم میگفت صداتو عوض کن و بگو، منظورش این بود جای هر شخصیت صداگذاری کن، همون موقع خواهر شوهرم که توی یک مدرسه مربی مهد بود میگفت خیلی خوبه که علاقه داره ، اغلب بچه های مهد گوش نمیکنند، نمی شینند. دومی هم تا یک سنینی علاقه داشت ولی بزرگتر که شد ، کمتر گوش میداد، یادمه پسرم تا سنین یازده ، دوازده سال هم شب ها که خودش خسته بود، به من میگفت برام کتاب بخوون ولی خواهرش زیاد دوست نداشت.
در دنیای جدید گوشی های موبایل باعث شده بچه ها خیلی زود وارد دنیای بازی های رایانه ای بشن و کمتر تمرکز برای کتاب خوندن داشته باشند. حتی بزرگترها هم دیگه مثل قبل اوقات فراغت شون را با داستان و تخیل پر نمی کنند